منتظر قطار زندگی ایستاده اند
حرارت نفس را حس می کنی
قطار ایستاد
هیچ کس آگاه نیست جا برای همه است
شلوغ،پر حرارت و صدا بسیار
عده ای نگران هستند
می خواهند بدون بلیط سوار شوند
همه سوار شدند
با بلیط
بدون بلیط
افراد زیریک ثانیه هم تخفیف داده نمی شوند
هو هو هو
حرکت کرد
نگاه ها به اطراف است
تیک تیک
صدای زمان است
گذشت، می گذرد، فرا خواهد رسید
ثانیه ها را می گویم
دیگر به اطراف نمی نگرند
به خود می نگرند
آنان که بدون بلیط سوار شدند
پیاده شدند
آنان که به زور سوار شدند
خسته شدند
ایستگاه بعدی نگه دارید
عده ای در قطار هستند
با آرامش و هدف
راننده:
ایستگاه است
کسی پیاده نمی شود؟
با لبخند
نه
ما تا ایستگاه پایانی با شما هستیم
یادم باشد
راننده را سوار بر یک قطار دیگر کنم
تا ببینم کدام ایستگاه پیاده می شود
بلیط او تخفیف داده شد.
آرتمیس
دوازده تیر ماه 1389 خورشیدی
ساعت: 13:47
۱ نظر:
مرسی رفیق!
ارسال یک نظر